ظاهراً شوهر آنقدر همسرش را کار کرده بود که او آماده بود هر سوراخی در بدن او ایجاد کند تا فقط استراحت کند، بنابراین همسایه ای را پیدا کرد که هر از گاهی در حضور او او را لعنت می کند. در عین حال، او کاملاً مهار نشده است، و در الاغ و در تمام شکاف هایی که او می خواهد، تسلیم می شود، زیرا خروس بزرگ او را کاملاً دوست دارد، با قضاوت از ناله های او، حتی بیشتر از کامل.
درست است، شما باید سنت را گرامی بدارید و اول بیدمشک را در خانه جدید بگذارید! سپس شادی زیادی برای صاحبان به ارمغان می آورد. بنابراین آن مرد این کار را کرد. و من به شما می گویم - انفجار انرژی بلافاصله رفت، حتی آلت تناسلی او ایستاد! و بیدمشک مشکلی نداشت - صاحبش شیر تازه به او داد. و در شادی او، عوضی با سکس مقعدی و موارد دیگر حتی شد. امیدوارم او را به دوستانش نشان دهد. شاید یک نفر هم یک مهمانی خانه نشینی برگزار کند. ))
لعنتی! من می خواهم لعنتی!