این خانم بلد است رابطه جنسی داشته باشد. من می بینم که او یک اسب نر را انتخاب کرد که مناسب است، و او یک دیک خوب دارد. البته، سینه سرسبز در حال حاضر لعنتی، اما همه به این دلیل که او اشتها آور است، و سوراخ های او نیاز به تکان روزانه. فاحشه ای مثل آن نمی تواند چیزی را رد کند، بنابراین من اول به او سخت می گیرم تا به او نشان بدهم رئیس کیست و بعد به او لقمه می دهم. اما بچه که جوان است، بالاخره یاد خواهد گرفت که چگونه چنین خانمی را به جای او بگذارد.
دخترخوانده به ناپدری خود اعتراف کرد که هرگز ماساژ شانه نکرده است. هه، هه - من هم این سوء تفاهم را اصلاح می کنم. چه کسی شک می کرد که دستان او روی سینه های او فرود آید. بلوندی عرق کرده بود و خروسش به تنهایی در دهانش بود. مرد، آن پدرخوانده نوعی کاپرفیلد بود.